خدا یا به دنیا مرا پاک کن

ساخت وبلاگ

بسمۀ تعالی

**********

خدا یا به دنیا مرا پاک کن

*******************

خدا یا به دنیا مرا پاک کن****به آن وقت خواهی، مرا خاک کن

گناهان بسیار باشد مرا**** ببخشا به من هر کدامین گناه

تو ستّار باشی، مرا غافری****تو پوشانده بر من، ز من بگذری

توانی بگیری ز من انتقام****و یا این که گیری ز من التزام

به من رحم کن ای خدا هر زمان****براین دست وپایم به گوش و زبان

به هردرک و فهمی چه آمد به سر****به هر سنّ و سالی، چه بوده خطر

که دانسته بودم، و یا غیر آن****به پنهان بوده و یا در عیان

بسی کار ها آمده د ر سُراغ****نشد فکر در آن، گناه را ایاق

ز دستان نیامد که گیرد ز دست****کسی را که افتاده، در جای پست

به بیرون کشاند، ز هر منجلاب بر او پاک سازد، بر آب و گلاب

شود پاک و طاهر ز هر شستنی شود سازگاری به بر گشتنی

نشد تا کنم پای خود استوار که محکم مرا گردد و، پایدار

در آن پا نهم، تا به کاری قرار نه آن پا که آید مرا در فرار

به گوشی شنیدار هر کار بود نه درخواب، بل این که بیداربود

قضاوت مرا بوده آن خواستم شتابی مرا بوده، جا خاستم

ز دل شد مرا خواهشی بهر کار مرا دست و پا مانده در انتظار

ز اعضاء بر آورده شد در عمل برایم چه شیرین، به قند و عسل

ولی غافل از آن، چه آمد به بار نگردیده نفعی، ضرر شد به کار

اگر برده بودم ، از اوّل به فکر به خود مشورت داشتم یا به ذکر

اگر کرده بودم درست انتخاب مرا انتظار درستی، ز آب

نشد این چنینم،که باشد ثواب مرا حاصلی شد، که آید عقاب

به چشمان خود کرده ام هرجفا به هر چیز بیرون، که کردم نگاه

به هر چیز زیبا نگاهم شده گناهش از آن بعد، بلایم شده

نه با چشم سر، بلکه با چشم دل نگاه چنینی که گشتم خُجل

به پا می توان دشمنی را لگد به دستان توان دوستی را به حدّ

نکردم چنین با همه دشمنان نشد کار نیکو بر آن دوستان

دل و دیده را شد، همی ارتباط نشد فکر و عقلم بدانها ثبات

دلم رفته هر جا و دیده کجا؟ نشد فکر من هر دو را رهنما

و عقلم نیامد در آن دو به کار و اعمال شد نا به جا، نا بکار

دلم رفته دنبال هر خواهشی که دنیا مرا هر چه آسایشی

چه نفعی زخواهش،چه سودی ازآن نیامد به آسایشی آن چنان

نیامد به آرامشی جسم و تن که هر اضطراری، مرا در بدن

نبوده ثوابی، نبوده به خیر دل و دیده ام هر دو رفته به سیر

نرفت این دو پایم،رهی مستقیم به هر کار خیری، نگشتم مقیم

نشد کنترل این دل و دیدگان نشد کار خیری، بر این مردمان

خدا یا از این پس توانی بده به جبران بر آیم، زمانی بده

ببندم ره ازهرچه، شیطان صفت نیاید سراغم، برانم چه سخت

مرا هر چه عضو است در اختیار نباشم به دنبال هر نا بکار

شود رهنمایم، خدا هم علی دودست ازابوالفضل، چه باشد قوی

مرا دستگیرند، محمّد و آل که هر چیز گردد، مرا ایده آل

مراازحسن هم حسین هست امید به سابع دهند هر زمانی نوید

مرا گوش بود، غیبت دیگران و یا کرده ام، غیبت از هر کسان

زبان برده است، آبروی کسی و شرمنده گشتم، ز هر جا بسی

تو سابع ز زهرا تقاضا نما ز مهدیّ و حجّت تمنّا نما

توسّل نمایند از بهر من به نزد خدا، صاحب و ذوالمنن

****************************************************

روز جمعه به تاریخ اوّل دیماه 1402

*************************

داستان حضرت ابراهیم ( ع )...
ما را در سایت داستان حضرت ابراهیم ( ع ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaavangaa بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 16:13